به گزارش سرویس مدیریت شهری افق تهران، اردیبشهت سال ۹۴ بود که قانون امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران در مجلس به تصویب رسید. این قانون جنبه اجرایی نداشت و با هدف امکانسنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری و جانمایی مکان مناسب تصویب شده بود. در آن، شورای ۱۵نفرهای برای جمعبندی مطالعات انجامشده تعیین شده است که شهردار و رئیس شورای شهر هم عضو آن هستند. براساس این قانون، بررسی هر طرحی درباره انتقال پایتخت باید در شورای مورد نظر انجام شود.
چند روز پیش، ابوالفضل ابوترابی، نماینده مجلس شورای اسلامی، از نامهنگاریهایی درخصوص انتقال پایتخت بین قرارگاه خاتمالانبیا(ص) و رئیسجمهور خبر داد و گفت: “جانمایی و همه موارد در زمینه انتقال پایتخت مشخص شده است. قرارگاه خاتمالانبیا (ص) نیز نامهای را رسماً به رئیسجمهور ارسال کرده و بدون اینکه پولی از دولت بخواهد عنوان کرده که ساماندهی تهران را انجام میدهد و انتقال پایتخت سیاسی و اداری را نیز به سرانجام میرساند.”
پیروز حناچی، شهردار تهران در واکنش به این موضوع اظهارکرد: این بحث خیلی مبنای کارشناسی شهرسازی و برنامهریزی شهری ندارد. بحث انتقال پایتخت در دنیا قبلا موضوعیت داشت، ولی از سالهای ۱۹۶۰به این طرف دیگر به شکل ارادی کمتر اتفاق افتاده است.
وی تصریحکرد: در دورهای که اوج مدرنیسم محسوب میشد این اتفاق زیاد میافتاد و مثلا برازیلیا و دهلی نو در این مدت ساخته شدند. در سالهای بعد، شهری مانند پوتراجایا در مالزی هم ساخته شد که از جنس ساخت پایتخت نیست و فقط انتقال مرکز سیاسی را برآورده کرده است.
شهردار تهران ادامهداد: دوستانی هم که در ایران این را مطرح میکنند دنبال چیزی از جنس انتقال مرکز سیاسی هستند، نه انتقال پایتخت». پوتراجایا در سال ۱۹۹۵در مالزی ساخته شد و بخشی از دستگاههای اداری و سیاسی به آن منتقل شدند، اما پایتخت رسمی کشور همچنان کوالالامپور است.
به گفته وی اگر اینطور که تهران را اداره میکنیم جای دیگری را هم اداره کنیم مشکلات مشابه هم بهوجود میآید. برخی تصور میکنند که با انتقال پایتخت مشکلات تهران حل میشود، درحالیکه مشکلات تهران به جای خود باقی میماند؛ یکی از عوارض کلانشهرها این است که به اندازهای بزرگ میشوند که غیرقابل مدیریت میشوند. جایی که تراکم جمعیت زیاد میشود بهطور طبیعی مشکلات اجتماعی ایجاد میشود.
این مقام مسئول ادامهداد: یک مثال، تعداد کلانتریهایی است که در تهران نیاز داریم یا موضوع کارتنخوابها و بیخانمانها. شرایط اقتصادی میتواند به این موضوع دامن بزند و مثلا حاشیهنشینی را بیشتر کند. البته همه کلانشهرهای جهان حاشیهنشینی دارند، فقط میزان آن متفاوت است. هرچقدر کلانشهر بزرگتر باشد این مشکلات هم بیشتر است.
حناچی در پایان خاطرنشانکرد: ایدهآل این است که وقتی شهر از اندازه خاصی بزرگتر میشود توسعه فیزیکی و کاربری آن را کنترل کنیم و از طریق اتصال به شبکه حملونقل عمومی عرصه وسیعتری را با اتصال به شهرهای اقماری که با کلانشهرها ارتباط دارند، برای استقرار جمعیت انتخاب کنیم. یا حتی سیاست شهرهای جدید را دنبال کنیم، مانند کاری که ما در پرند و پردیس و هشتگرد انجام دادیم؛ البته شهر به زور بهوجود نمیآید. باید توانمندی بهوجود آمدن داشته باشد. الان اینکه ورامین را توسعه بدهیم منطقیتر است تا اینکه شهر جدیدی در همان منطقه بسازیم.
انتهای پیام/