به گزارش سرویس اجتماعی افق تهران، شبکههای اجتماعی اینترنتی به عنوان مهمترین مصادیق ارتباطات و محلی برای حضور اقشار مختلف جامعه بویژه جوانان و مکان تبادل آرا و افکاراشان و تامین نیازهای متناسب با زندگی جوانان تبدیل شده است. شبکه های اجتماعی اینترنتی علاوه بر اینکه مرجع تامین بسیاری از نیازهای فرهنگی و اجتماعی اعضای خود هستند، این امکان را برای اعضا فراهم می کنند که همزمان با انجام سایر فعالیت های اجتماعی از طریق رایانه یا تلفن همراه فعالیت خود را در این جوامع مجازی نیز پیگیری کنند.
اغلب طراحان رسانههای اجتماعی هدف از تولید چنین برنامههایی را برقراری ارتباط بین کاربران اعلام میکنند ولی اکثر کارشناسان معتقدند پرطرفدارترین شبکههای اجتماعی امروز از اهداف طراحی خود دور شده و تبدیل به ابزارهایی برای برانگیخته شدن احساسات زودگذر و پوچ شدهاند. در حقیقت امروز اپلیکیشنهایی نظیر فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام کاربران را از دنیای واقعی دور کرده و به سمت جهانی تخیلی و دستنایافتنی هدایت میکنند.
منظور از پوچ گرایی، نوعی فکر و اندیشه است که هر نوع شناخت و یا ارزش را انکار مینماید. در نظر فرد پوچ گرا، ارزشها سقوط می کنند و عظمتها و پستیها بیمعنا شده، هرگونه ارزش مطلق و ثابتی انکار میگردد. فرد پوچ گرا در پاسخ معنی زندگی و هدف آن (و جایگاه خود در زندگی) دچار تردید می شود.
پوچ گرایان اخلاقی، زندگی را ناچیز و بی مقدار می دانند. آن ها در صدد ارزش زدایی از تمام امور و مسائل مربوط به زندگی اند. این افراد تمامی مقررات و سنت ها را به دیده تحقیر می نگرند و به این دلیل به پوچ گرایی یا واهی انگاری معروف شده اند. پوچ گرایی، آثار زیان بار اجتماعی و فردی فراوانی دارد، با توجه به گسترش این تفکرات، بررسی جدی نظری و یافتن راهکارهای عملی مواجه با آن امر ضروری و اجتناب ناپذیراست. در این مقاله برآنیم تا به بررسی و نقد پوچ گرایی اخلاقی بپردازیم.
با گسترش ابزارهای دیجیتال و دستگاههایی که امکان نصب شبکههای اجتماعی در آنها وجود دارد هر روز بر تعداد کاربران این برنامهها در سراسر جهان افزوده میشود. چنین شرایطی موجب شده محققان دادههای زیادی برای انجام تحقیقات در خصوص رفتار کاربران در شبکههای اجتماعی در اختیار داشته باشند اما بررسی این دادهها نیز خالی از مشکل نیست و در بسیاری از موارد دادههای دریافتی با روشهای تحقیقاتی کارشناسان هماهنگی ندارد. تقریباً تمامی کارشناسان فضای مجازی معتقدند یافتههای علمی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود هیچ مبنایی دقیقی ندارد. بررسیهای حاکی از آن است که پوچگرایی همزمان با توسعه چشمگیر شبکههای اجتماعی گسترش بسیار زیادی داشته است.
هیچ کس از اثرات مخرب استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی در امان نیست و حتی کارشناسان نیز ضمن حضور پررنگ در اپلیکیشنی نظیر اینستاگرام به جای تلاش برای انتشار دقیقترین و قابل اعتمادترین مطالب علمی تنها به دنبال جذب مخاطب بیشتر و ایجاد جذابیتهای کاذب میروند.
انتشار چنین اطلاعاتی هم اکنون بحرانی جدی در مسیر مطالعات علمی ایجاد کرده است و باید هرچه زود قوانین سختگیرانه در این حوزه وضع و در سراسر جهان اجرایی شود. با ادامه این روند در آیندهای نه چندان دور حجم اطلاعات بدون پایه تحقیقاتی چنان گسترش پیدا میکند که شبهعلم و خرافات جای علم حقیقی را خواهد گرفت.
نتایج مثبت و منفی
هنگامی که یک محقق به دنبال پاسخی دقیق برای سؤال خود است معمولاً از دو روش استفاده میکند. در روش اول فرد محقق به دنبال آثار معنیدار پیرامون موضوع مورد نظر خود میگردد و در روش دوم نشانههای بیمعنی را تحلیل میکند. در نظر بگیرید بیماری که از مشکل کمر درد رنج میبرد به پزشک مراجعه کرده و آن متخصص بدون بررسی دقیق ستون فقرات و مشاهده نتیجه آزمایشها روش درمان را تشخیص داده و داروهایی را برای بیمار تجویز کند.
قطعاً در این حالت بیماری فرد تشدید شده و حتی ممکن است به طور کلی توانایی راه رفتن را از دست بدهد. قطعاً تشخیص درست بیماری اولین و مهمترین گام برای درمان مؤثر است. آنچه امروز در شبکههای اجتماعی ترویج داده شده همین نگرش اشتباه به مسائل است و انسان را از تشخیص علل وقایع رخ داده عاجز میکند.
تشخیص اطلاعات درست از غلط برای کاربران به سادگی امکانپذیر نیست و تنها افرادی میتوانند اطلاعات بیپایه و اساس را شناسایی کنند که در زمینهای خاص تخصص و از پیشینهای اتفاقی که در حال رخ دادن است و یا در آینده رخ میدهد آگاهی داشته باشند. لذا مطالبی که در هر لحظه در فضای مجازی منتشر میشود نتایج مثبت و منفی زیادی دارد و هر کاربر موظف است از انتشار بیشتر دادههای غیرعلمی جلوگیری کند. تمامی کتابها پیش از انتشار باید توسط افراد متخصص بررسی شده و در صورت تأیید ادعاهای مطرح شده در آن اجازه انتشار را خواهد گرفت ولی عملاً هیچ نهاد ناظری بر انتشار اطلاعات دروغ در فضای مجازی نظارت نمیکند.
ارزیابی کاربران
محققان برای درک میزان گسترش پوچگرایی بین کاربران شبکههای اجتماعی آزمونهایی با نام «اهمیت فرضیه صفر» و «آمار همبستگی» را طراحی کردند. محور این آزمونها کاربران توئیتر و رفتار آنها در مورد توئیتهایی با مضامین مختلف است. نگرشی که به طور گسترده در فضای توئیتر ترویج داده میشود تمامی کاربران را تحت تأثیر قرار داده و سبب میشود اعضای این شبکه پستهایی با مضامین نژادپرستانه و خشونتطلب را به اشتراک بگذارند. به طور مثال پس از شیوع بیماری کرونا تعداد توئیتهایی که از کلمه کووید-۱۹ در آنها استفاده شد به شدت افزایش یافت و در موارد متعددی توئیت کاربری خاص که اطلاعات دقیقی در مورد این بیماری ویروسی ندارد تا حد زیاد پخش میگردید و افراد زیادی نیز به آن استناد میکردند.
انتشار توئیتهای غیرعلمی در مورد کرونا چنان گسترش پیدا کرد که مدیران توئیتر مجبور شدند برچسبهای خاصی را برای این پیامها انتخاب و نسبت به غیرقابل استناد بودن آنها هشدار دهند.
چگونه یافتههای معنادار را درک کنیم؟
گسترش بدون محدودیت شبکههای اجتماعی دولتها و مراجع علمی را موظف میسازد در حداقل زمان ممکن به شبهات علمی که در فضای مجازی مطرح میشود پاسخ داده و از ترویج شبهعلم جلوگیری کنند. بدون شک ایجاد بسترهای بومی برای توسعه ارتباطات بینالمللی و داخلی از نفوذ فرهنگ بیگانه به فضای مجازی در هر کشور جلوگیری کرده و امنیت کاربران را ارتقا میدهد و شرایطی را مهیا میسازد که کاربران به راحتی یافتههای معنادار را شناسایی کرده و از آنها استفاده کنند.
انتهای پیام/