به گزارش سرویس اجتماعی افق تهران، حمیرا آزادمنش روانشناس و استاد دانشگاه درباره تاثیرات فرزند در زندگی مشترک اظهار داشت: فرزندآوری یک مسئله مهمی است. والدین، برای فرزند داشتن باید شور و شوق داشته باشند. فرزند دار شدن پدیدهای است که زندگی معنا دار را میتواند معنادارتر کند.
وی خاطرنشان کرد: ما در زندگی اگر قرار است که شور و شوق و معنایی به زندگی دهیم باید سه چیز را داشته باشیم. اولین مورد، چیزی برای خلق کردن داشته باشیم. وقتی فرزندآوری اتفاق میافتد در واقع یک موجودی را از وجودمان خلق کردیم و این میتواند امیدی به زندگیمان دهد.
میل به فرزندآوری در میان خانوادهها بهشدت کاهشیافته و حتی میتوان گفت بسیاری از زوجین در مسیری قرارگرفتهاند که به وضعیت زندگی بدون فرزند فکر میکنند.
این روانشناس تصریح کرد: مورد بعدی، یک چیزی برای دوست داشتن باید وجود داشته باشد. این عامل سبب معنادار کردن زندگی میشود؛ و ما باید بتوانیم مصائب زندگی را با متانت و صبوری تحمل کنیم و رنج را به جان خود بخریم. فرزند دار شدن هم در عین زیباییهایی که دارد و معانی و شور و شوقی که به زندگی میدهد ممکن است در مقاطع مختلف مشکلاتی را هم به وجود آورد. ممکن است در سنین نوجوانی بحران هویت داشته باشد و وحدت شخصیت نداشته باشد و دچار یکسری مشکلات شود.
آزادمنش ادامه داد: خیلی از زوجین قبل از ازدواج شرطشان این است که فرزند دار نشوند. این مسئله ممکن است به علت ترس باشد. ترس از اینکه والدین نتوانند موجودی را تربیت کنند که بتواند برای زندگی و جامعه مفید باشد. این گونه افراد ممکن است خودشان در کودکی مورد توجه قرار نگرفته بودند و اعتماد به نفسشان در رابطهها پایین بوده است.
این روانشناس اذعان کرد: گاهی اوقات والدین در بین فرزندان، آن فرزندی که از همه بیشتر مسئولیت پذیرتر است را انتخاب میکنند و از اول او را تبدیل به یک والد میکنند. کودک والد، کودکی است که پدر و مادر به او اجازه کودکی کردن را نمیدهند و در واقع کودکی است که تحت تاثیر آموزههای والد قرار میگیرد و اصلا مهمترین کار کودک والد این است که نقش مراقبت کننده را دارد.
وی افزود: این کودک به یک مقداری احساسات سرکوب شده و زندگی نزیسته دارد. این کودک زمانی که بزرگسال میشود احساس ترس در او شکل میگیرد و احساس افسردگی میکند و دوست ندارد که فرزند دار شود.
آزادمنش ادامه داد: یکی از علتهایی که زوجین برای فرزند دار نشدن میدانند، مسائل اقتصادی است. زیرا باید نیازهای آنها را برآورده کنند. ولی مسئله ایی که مهم است، مسئلهی والد گری است. یعنی فردی که میخواهد فرزند دار شود باید یکسری تواناییها و مهارتهایی داشته باشد. البته نگاه کمال گرا زوجین هم باعث فرند دار نشدن آنها نیز میشود. به این معنا که معیارهای عملکرد درونی سختگیرانه برای خودشان در نظر دارند و به این نگاه میکنند که باید یک پدر و مادر کاملی باشند.
گفتنی است، بیشتر زندگیهای مشترک، پس از یکی دو سال، دچار تکرار و رکود میشود. برخی به این ریتم تکراری، با وجود و حضور یک یا چند بچه هیجان میبخشند.
یک تحقیق گسترده در دانشگاه فلوریدا این باور عمومی که نداشتن فرزند به تنهایی یا افسردگی در سنین پیری میانجامد را مردود شمرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که خوشی و سلامت روحی در والدین یا افراد بدون فرزند به یک اندازه است.
انتهای پیام/