به گزارش سرویس فرهنگ و هنر افق تهران، مرضیه برومند، کارگردان کودک و نوجوان به بهانه جایزهای که نوجوان فیلم «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی از جشنواره ونیز گرفته است، اظهارکرد: کودکانی که در فیلمی بازی میکنند معمولا دو دسته هستند؛ دسته نخست آنهایی که حرفهشان بازیگری است و برای این کار تعلیم دیدهاند، یعنی ممکن است به طور اتفاقی در یک فیلم بازی کرده و بعد آن را ادامه داده باشند. الان در این بخش حتی آموزشگاههای کودک هم داریم که البته من اصلا قبول ندارم. برخی از این آموزشگاهها بازیگریِ کودک را تعلیم میدهند و در عین حال جایی هم هستند که بچهها را به پروژهها معرفی میکنند.
وی تصریحکرد: یک دسته دیگر هم بچههایی هستند که انتخاب میشوند تا نقش خودشان را بازی کنند، مثل آنهایی که از کانون اصلاح و تربیت یا در خیابان پیدا و انتخاب میشوند تا نقشی مشابه خود را بازی کنند. در چنین مواردی وقتی یک نقش دستفروش در فیلم وجود دارد، کودکی دستفروش را پیدا میکنند تا او نقش خودش را بازی کند نه اینکه بچهای را بیاورند تا او را در نقش دستفروش نشان دهند، اما نکته مهم این است که هر دو گروه در معرض آسیب قرار دارند.
کارگردان فیلم”مدرسه موش ها” ادامهداد: در گروه نخست به نوعی کار کشیدن از بچهها را میبینیم یعنی آنها هم به شکلی کودکان کار محسوب میشوند، چون خیلی زود وارد فضای حرفهای میشوند و از درس و استراحت و تغذیهشان خیلی مراقبت نمیشود. اینها معمولاً خیلی فرصت مدرسه رفتن ندارند چرا که بیشتر سر کار هستند و پدر و مادرهایشان معمولا از بچهها بهره کشی میکنند. این والدین که بچههایشان خیلی اتفاقی وارد کار شدهاند حالا مرتب پیگیر هستند، قراردادهای آنچنانی میبندند، پولهای آنچنانیتر طلب میکنند و قرار حضور جلسهای یا ماهانه برای بچهها معین میکنند تا هر روز بچههای خود را سر یک فیلم یا سریال ببرند. اینها بچههایی هستند که اگرچه به طور حرفهای بازیگری میکنند اما مواردی بوده که بعضی از پدر و مادرها بدهیهای زندگی خود را با پولی که از بازیگری بچهها به دست آوردند تسویه کردند و با وجود اینکه دوست نداشتن یا حتی انزجار از بازیگری در بچه دیده میشد، اما آنها را برای ادامه کار میآوردند تا کمی اوضاع زندگیشان بهتر شود و بعد کار را متوقف کنند.
برومند در پایان با اشاره به اینکه خیلی وقتها در میان بزرگسالان هم نابازیگرهایی بوده که با یک نقش گُل کرده و اوج گرفتهاند، خاطرنشانکرد: موفقیت و شرایط کاری این نابازیگرها با بچهها کاملا فرق دارد، بویژه بچههایی که از دسته دوم باشند یعنی آنهایی که نقش خودشان را بازی میکنند. این بچهها معمولاً سرنوشت خیلی غمانگیزی دارند چون از فضای گمنام بودن و پر از محدودیت و حتی ناراحتکنندهی قبلی ناگهان سر از جشنواره در میآورند. یادم میآید در یک از فیلمهایم، کودکی داشتیم که از کانون اصلاح و تربیت آمده بود و در فیلم آنقدر خوب بازی میکرد که توجه همه را جلب کرده بود و در جشنواره هم دیده شد. خیلی هم برایش دل میسوزاندند. ما در آن مقطع خیلی تلاش کردیم هوای او را داشته باشیم چون به هر حال زندگی او تحت تاثیر قرار گرفته بود، اما با این وجود نتوانست در این مسیر کار خود را ادامه دهد آن هم به این دلیل که معمولا این بچهها بخاطر بازی کردن در نقش خودشان وارد این کار میشوند.
انتهای پیام/