تاریخ : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳

اخبار لحظه

انتقاد از روش محاسبه سبد معیشت کارگران افزایش سقف تراکنش بانکی به ۲۰۰ میلیون تومان شتاب احیای بناهای تاریخی با مشارکت مردمی ضرورت ارائه گزارش عملکرد سه ساله مدیریت شهری به شورا ورود اولین سری اتوبوس‌های برقی به کشور ناهماهنگی در اشتراک گذاری داده‌های اکتشافی رشد ۵.۵ درصدی تولید فولاد ایران در سال ۱۴۰۲ تمدید مهلت ثبت‌نام‌ کارت بلیت مترو خبرنگاری تا ۱۵ اردیبهشت‌ برق سبز، راه حل کمبود گاز صنایع ضرورت اجرای سیاست تک نرخی شدن ارز تشدید رکود فولاد ایران با تداوم محدودیت‌های چین اعلام جزییات کاهش ساعت کار کارمندان موافقت مجلس با کلیات طرح اصلاح قانون مجازات اسلامی تعویق در زمان ثبت سفارش کتاب‌های درسی کاهش سرانه حفاظت و مرمت بناهای تاریخی تغییر رنگ پل طبیعت به مناسبت روز جهانی هموفیلی ضرورت اقدام جهادی برای ساخت واگن‌ها راهکارهای تخصصی برای مدیریت وزن کمبود ویتامین B۱۲ سبب کاهش اشتها جدیت مصدومیت ستاره استقلال کمبود شدید نیروی کار در بخش دولتی و خصوصی معادن ایران در انتظار رتبه ۷ تولید فولاد جهان تداوم کاهش نرخ بهره بین بانکی در سال جدید کاهش شدید تعداد معادن در حال بهره‌وری بهره‌برداری از ۱۲ طرح پتروشیمی تا پایان سال اختصاص نیمی از بودجه ۱۴۰۳ به حمل و نقل عمومی ضرورت اجرای طرح تقسیم تهران آغاز ثبت‌نام متقاضیان ترمیم نمره از اول اردیبهشت تغییر رقم دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۳ واگذاری ۱۰۰ بنای تاریخی برای مرمت کاهش تعداد معادن فعال کشور بانک‌ها مشمول تعطیلی پنجشنبه‌ها اصلاح موادی از لایحه تجارت در مجلس آخرین مهلت کودکستان‌ها برای محاسبه شهریه مواد غذایی مفید برای سلامت مو ضرورت جلوگیری از طغیان سفید بالک‌ها در پایتخت

14

به شوهرم خیانت کردم!!!

  • کد خبر : 3224
  • 21 مهر 1397 - 6:57

اعترافات زن ۲۷ ساله در رابطه با خیانت به همسرش گفت: وحید شوهر بسیار مطیعی بود و کاری به رفت و آمدهای من نداشت در همین روزها من با زنانی معاشرت می کردم که یا ارتباط خیابانی با مردان غریبه داشتند یا مدت کوتاهی در عقد موقت بودند. همسرم هیچ گاه به من اعتراض نمی […]

https://ofoghtehran.ir

اعترافات زن ۲۷ ساله در رابطه با خیانت به همسرش گفت: وحید شوهر بسیار مطیعی بود و کاری به رفت و آمدهای من نداشت در همین روزها من با زنانی معاشرت می کردم که یا ارتباط خیابانی با مردان غریبه داشتند یا مدت کوتاهی در عقد موقت بودند. همسرم هیچ گاه به من اعتراض نمی کرد و من از همه امکانات برخوردار بودم با آن که صاحب دو فرزند دیگر نیز شده بودم همچنان به معاشرت با این گونه دوستان ادامه می دادم.

به گزارش سرویس اجتماعی افق تهران، به نقل از روزنامه خراسان، زن جوان به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: در یک خانواده ۸ نفره به دنیا آمدم. پدرم با آن که بیسواد بود با کارگری زندگی ما را تامین می کرد تا این که ۱۰ سال قبل با مرگ پدرم زندگی مان آشفته شد. مادرم مدتی بعد از ماجرای فوت پدر، به عقد موقت مردی درآمد و زندگی جدید خود را آغاز کرد.

در همین شرایط، دو خواهر دیگرم نیز از همسرانشان طلاق گرفتند و به زندگی مجردی روی آوردند. من هم که تحصیلاتم را در مقطع کاردانی تمام کرده بودم با جوانی که عاشقش شده بودم ازدواج کردم ولی زندگی ما نیز دوامی نداشت چرا که من دوست داشتم آزاد باشم و با هرکس که می خواهم ارتباط برقرار کنم ولی همسرم جوان مغروری بود که حتی در نوع پوشش من دخالت می کرد به همین خاطر از او طلاق گرفتم تا راحت تر زندگی کنم. مدتی بعد به طور اتفاقی در یکی از مراکز خرید با جوانی به درد دل پرداختم که دچار اختلافات خانوادگی باهمسرش شده بود و با قهر همسرش به تنهایی زندگی می کرد.

دقایقی بعد قرار شد وحید مرا به عقد موقت خودش دربیاورد تا به این طریق زهر چشمی از همسرش بگیرد. اما هنوز دو ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم باردار هستم دیگر راه بازگشت نداشتم بنابراین از وحید خواستم تا همسرش را طلاق بدهد. او هم با آن که در دو راهی قرار داشت ولی به خاطر فرزندش مجبور به طلاق همسرش شد.

وحید شوهر بسیار مطیعی بود و کاری به رفت و آمدهای من نداشت در همین روزها من با زنانی معاشرت می کردم که یا ارتباط خیابانی با مردان غریبه داشتند یا مدت کوتاهی در عقد موقت بودند. همسرم هیچ گاه به من اعتراض نمی کرد و من از همه امکانات برخوردار بودم با آن که صاحب دو فرزند دیگر نیز شده بودم همچنان به معاشرت با این گونه دوستان ادامه می دادم. تا این که من هم به تقلید از آن ها سعی کردم در ارتباط با مردان غریبه از آن ها اخاذی کنم. مدتی بعد در یکی از خیابان های مشهد با «نوذر» که جوانی خوش سیما بود آشنا شدم و خودم را زنی مطلقه معرفی کردم. او پیشنهاد کرد که مرا به عقد موقت خودش درآورد اما من با این بهانه که فعلا آمادگی ازدواج ندارم به عناوین مختلف از او پول می گرفتم و برای خودم لباس و ادکلن های گران قیمت می خریدم. این ولخرجی ها آن قدر زیاد بود که همسرم به من مشکوک شد اما به او گفتم این پول ها را مادرم به من می دهد. مدتی بعد از این ماجرا روزی با نوذر در خانه قرار گذاشتم چرا که همسرم قرار بود به شهرستان برود و مطمئن بودم به خانه بازنمی گردد اما ساعتی بعد ناگهان او در اتاق را گشود.

 

انتهای پیام/

تابناک

لینک کوتاه : https://ofoghtehran.ir/?p=3224
  • 62 بازدید

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.